امشب هم نتیجه این مسابقه اعلام میشود. نتیجه هر چه باشد، عکس خوب، خوب است؛ عکسی که بینندهاش را وادار میکند در برابرش مکث کند، تا عمق وجود روی او تأثیر میگذارد و او را به فکر فرو میبرد؛ در عین حال که فضای تئاتری را که تصویرش را نشان میدهد، به بیننده میشناساند، او را به آن حال و هوا میبرد و حسهای آن نمایش را به او منتقل میکند. ضمن این که نگاه عکاس را هم نسبت به نمایش معرفی میکند. عکسهای رضا موسوی همه این ویژگیها را دارند؛ نه تنها عکسهایی که در این نمایشگاه بهنمایش درآمدهاند، بلکه مجموعه کارهای او در تمام این سالها. همین ویژگی و البته سهم و نقش مهمی که در عکاسی جشنوارهها و بهخصوص جشنواره تئاتر فجر دارد، باعث شد به سراغش برویم و با او گفتوگو کنیم.
- رضا موسوی، متولد 1353، 15 سال است که عکاسی تئاتر میکند. از تئاترهای زیادی عکس گرفته و جایزههای زیادی هم برده. بگذارید درباره سابقه کارش و این که اصلاً چهطور این کار را آغاز کرده و فعالیتهای دیگرش در این زمینه، از زبان خودش بشنویم یا بخوانیم.
از جوانی عکاسی میکردم، اما برای دل خودم. یک روز یکی از دوستانم که فعالیت تئاتری میکرد، از من خواست به تماشای تئاترشان بروم. از او پرسیدم: میتوانم دوربینم را هم بیاورم: گفت بیاور. رفتم و از کارشان عکس گرفتم. بعد از آن، این کار را جدی گرفتم. هر نمایشی که آن گروه اجرا میکردند، من هم عکاسی میکردم. حالا این گروه را همه میشناسند؛ گروه محمد یعقوبی که آن زمان با پانتهآ بهرام، امیر جعفری، ریما رامینفر و... تقریباً تازه کارشان را شروع کرده بودند. بعد موقعیتی پیش آمد که توانستم از چند اجرا در تالار مولوی عکاسی کنم. اما این کار مشکلات زیادی داشت و با وجود این که به این جریان علاقهمند شده بودم، مجبور شدم آن را مدتی طولانی کنار بگذارم.
- کسی که به تالار مولوی راه پیدا میکند مطمئناً خیلی از مشکلات را پشت سر گذاشته.
در آن زمان عکاسی تئاتر تجهیزات زیادی لازم داشت و هزینهاش زیاد بود. مثلاً برای این که عکسهایمان خوب دربیایند مجبور بودیم فیلمهای با حساسیت بالا بخریم، چون معمولاً فضای تئاترها برای عکاسی کمنور است. خب این فیلمها هم خیلی گران بودند و بههر حال من مجبور شدم کار را ول کنم.
- عکاسی غیر تئاتری را چهطور؟
آن را ادامه دادم و بهمحض این که اولین دوربینهای دیجیتال بهبازار آمدند، باز به عکاسی تئاتر برگشتم. از سال 1380 کار حرفهایام را شروع کردم. کمکم کارم شناخته شد و به تئاتر شهر و تالار وحدت هم راه پیدا کردم؛ اتفاقی که زمانی آرزویش را داشتم. از سال 1383 هم وارد تیم عکاسی تئاتر جشنواره فجر شدم. در جشنواره تئاتر عروسکی و جشنواره تئاتر بانوان امسال دبیر سرویس عکس بودم. در سه جشنواره خارجی هم در تیم عکاسی بودهام.
- به مجموعه کارهای چند سال اخیرتان که نگاه میکنم، خیلی از آنها از نمایشهای خوب و اجراهای خاصاند. بر اساس چه معیارهایی یک تئاتر را برای عکاسی انتخاب میکنید؟
طبیعی است وقت هر کسی محدود است و من هم ترجیح میدهم کارهایی را قبول کنم که مرا به چالش وامیدارند.
- پس، از عکاسی «کمی تاب بخوریم» بگویید که در جشنواره هم اجرا شد. این که بازیگران این نمایش به جای حرکت افقی روی صحنه، با تاب بالا و پایین میروند و روی تاب نقششان را اجرا میکنند، کار شما را سخت نمیکرد؟ حتی در اجراهای معمول هم عکاس تئاتر با سختیهای زیادی خودش را با صحنه و وضعیت بازیگرها منطبق میکند تا زاویه دید، کادر و نوری را که میخواهد، انتخاب کند. عکاسی از چنین کاری نباید آسان بوده باشد.
خب بازیگرهای این کار دائماً در ارتفاعی بالاتر از سطح زمین هستند. اگر من در صحنه میایستادم و از آنها عکس میگرفتم، سر دوربین بیش از حد بالا میرفت و زاویهها و کادرها نامعقول میشدند. برای همین، برای من بالابر گذاشتند. از طرفی هم اگر همسطح بازیگران قرار میگرفتم، مثل این میبود که آنها روی زمیناند و ویژگی خاص اجرا در عکسها منعکس نمیشد. برای همین باید دنبال راه دیگری میگشتم. یکی از راههایی که به ذهنم رسید این بود که زمینهها را سفید کنم و با این کار فضای تعلیق اجرا را در عکسها هم بهوجود بیاورم. فکر میکنم هنوز هم جای کار دارد و میتوانم راههای دیگری هم پیدا کنم.
- گفتید در جشنوارههای خارجی هم عکاسی کردهاید. باید تجربه جالبی بوده باشد.
راستش حتی در سفرهای شخصیام هم دوربینم همراهم هست و هر جا که میروم اول سراغ تالارهای نمایش را میگیرم و از کارهایشان عکس میگیرم.
- حتماً در این تجربهها با کارهای عکاسان جاهای دیگر دنیا هم از نزدیک آشنا شدهاید.
بله و به جرئت میتوانم بگویم که عکاسی تئاتر در کشور ما یکی از قویترینهاست. این حرف را با قاطعیت میزنم، چون به خاطر فعالیتهای دیگری که در این زمینه انجام میدهم، باید کاملاً در جریان عکاسی تئاتر روز دنیا باشم.
- چه فعالیتهایی؟
خیلی دوست دارم عکاسی تئاتر بیشتر شناخته شود و کسانی که دوست دارند این کار را شروع کنند، امکانش را پیدا کنند. یکی از راههایش برگزاری کارگاهها و مسابقههای جدی عکاسی تئاتر است. یکی از کارگاههای امسالم در دانشگاه الزهرا برگزار شد. برای این کارگاه یک نمایش اجرا کردیم و همه از آن عکس گرفتند. عکسهای یکی از اعضای گروه در مسابقه عکاسی انجمن عکاسان تئاتر ایران جایزه دوم را برد. مسابقهای هم برای عکاسی از نمایش «مکاشفهای در باب یک مهمانی خاموش» برگزار کردم که زمستان و بهار گذشته اجرا شد. 450نفر ثبت نام کردند، از میانشان 220نفر انتخاب شدند که همه از یک اجرا عکاسی کردند. به چهار نفر جایزه دادیم و از عکسهای برتر، نمایشگاه برگزار کردیم. برای اجرای «حضرت والا» هم همین کار را کردم. این بار 1200نفر ثبت نام کردند که از میانشان 450نفر انتخاب شدند. در ضمن خیلی هم دوست دارم عکاسی تئاتر در مدرسهها راه بیفتد.
- فکر میکنید چهطور میشود کمک کرد این اتفاق بیفتد؟
فعلاً بهترین راه این است که خود دانشآموزانی که به این کار علاقه دارند، با دوربینهای ساده از تئاترهایی که در مدرسهشان اجرا میشود عکس بگیرند و با تمرین بیشتر، کار را بهتر یاد بگیرند. دیدن عکسهای خوب هم خیلی کمک میکند. این کار تأثیر یک کارگاه خوب آموزشی را دارد. اصولاً در هر رشته عکاسی همینطور است. امیدوارم بتوانم برای این گروه سنی هم کارگاه یا برنامههای آموزشی بگذارم.
- ما هم امیدواریم.